بزه، بزهدیده و بزهکار سازنده مثلث علمی جرمشناسی تا به امروز کانون توجه بسیاری از جرمشناسان بودهاند اما در این بین بزهکار را میتوان مهمترین ضلعِ مثلث جرمشناسی قلمداد کرد. تردیدی نیست که زیستشناسان جنایی طلایهداران بررسی ویژگیهای بزهکارانند، زیستشناسانی که گاه با رویکردی افراطی و با تبعیت از نظریه جبرگرایی زیستی قائل به وجود تیپ جنایی بوده و بزهکاران را انسانهایی متمایز از غیر بزهکاران دانسته و گاه با رویکردی تعادلگرا، منکر وجود کروموزم جنایت و مفهوم جبر جنایی شده و با الهام از زیست شناسیِ اجتماعی، بزهکار را موجودی مختار اما دارای گرایشهای رفتاری منحرفانه قلمداد کردهاند.
دین مبین اسلام نیز در راستای بهینهسازی ژنتیک و تحقق هدف آرمانی «انسان کامل»، هر چند در برگیرنده آیات و روایات متعددی است که بر نقش عوامل زیستی بر سرنوشت انسان تاکید میکنند، اما همواره جایگاه انسان را در بینابین وادی جبر و اختیار تفسیر کرده و به هیچ روی از بزهکار به عنوان موجودی که اسیر سرنوشت محتوم خویش است، یاد نکرده است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |