در سیاست کیفری اسلام مجموعهی متنوعی از مجازاتها یافت میشود که هر یک با منطقی خاص تشریع گردیدهاند. قصاص را میتوان کیفری بزهدیده محور دانست. تعزیرات مسیری برای اجرای اصل فردی کردن مجازاتها و نیز انطباق نظام کیفری با مقتضیات زمان و مکان است. در مقابل حدود را میتوان مجازاتهایی جرم محور تلقی نمود که در پی حراست از اخلاق و انسجام اجتماعی است. در اسلام،شدت کیفر گاه میزان تابعی از صدمه ی بزه به اخلاق اجتماعی است. از همین رو جرایم مستوجب حد،به عنوان شدیدترین گونه هایتجاوز به ارزش های بنیادین اجتماع ،با سخت ترین مجازات ها پاسخ داده میشوند.در سیاست کیفری اسلامنه تنها فرایند اثباتی حدود بسیار پیچیده و ئدشوار بوذه ؛بلکه موانع جدی نیز در مسیر اجرای این مجازات ها وجود دارد. تعارض میان وضع مجازاتهای شدید و تأکید بر اهمیت اجرای آنها از یک سو و تعیین فرآیند پیچیدهی اثبات جرم و نیز ایجاد مانع در مسیر اجرای مجازات از سوی دیگر با در نظر گرفتن ملاحظات فلسفی و جامعهشناختی و بررسی مصالح فردی و اجتماعی قابل توجیه است. به نظر از یک سو شارع مجازاتهایی شدید و البته نمادین وضع نموده که تهدیدی مستمر، ارعابکننده و بازدارنده برای مجرمین بالقوه باشد و از سوی دیگر نیز با لحاظ آثار سوء احتمالی تحمیل مجازات، موانعی بر سر راه اثبات و اجرای آن قرار داده است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |