حدود نیم قرن از فعالیت مرکز داوری ایکسید میگذرد و در طول این زمان مفهوم «سرمایهگذاری» به یکی از بحث برانگیزترین مباحث این حوزه بدل شده و موضوع دعاوی بسیاری نیز بوده است. عدم تعریف این اصطلاح در کنوانسیون واشنگتن از یک سو و اتکای مراجع داوری ایکسید به معیاری دوسویه، مبنی بر انطباق مفهوم سرمایهگذاری هم با معاهدات مربوطه و هم کنوانسیون واشنگتن، در احراز صلاحیت خویش از سوی دیگر، سبب شده است که مراجع داوری ایکسید متدولوژیهای گوناگونی را در احراز وجود یک سرمایهگذاری به کار گیرند و بیش از پیش بر چالشهای این حوزه بیافزایند. با این وصف که برخی از مراجع داوری با اتکای صرف به قصد و نیت طرفهای معاهده، اصالت را به رضایت طرفها دادند و برخی دیگر از مراجع معیارهای عینی سرمایهگذاری را بر رضایت طرفها ترجیح دادند و فارغ از رضایت طرفها به احراز صلاحیت خویش پرداختند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف درک بهتر این روشها در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که کدام یک از این رویکردها با ماهیت پویای مفهوم «سرمایهگذاری» سازگارتر است و در واقع مراجع داوری ایکسید با عنایت به کنوانسیون واشنگتن از چه طریقی میتوانند به یکدستی مفاهیم ذهنی حقوقی با پدیدههای عینی نائل شوند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |